داستان در مورد پسری است که پنجسال قبل پدرش به زندان افتاده و آن زمان این پسر حدودا یک یا دوساله بودهمادرش در این پنج سال به او نگفته که حتی پدر دارد پس از مدتی مادر تصمیم میگیرد پسر را با پدرش روبرو کنددر این میان اتفاقات بین پسر و پدر‌، پسر و مادر ،مادر و شاکیان و هوچنین پسر و اجتماع که هرکدام بخشی از فیلم را تشکیل می دهند

 داستان فیلم و همچنین بازی خوب بازیگران تاثیز بسزایی در تاثیر گذاری فیلم داشت اما گاها استفاده از بازیگرانی چون رضا عطاران در این فیلم بیهوده بنظر میرسید البته بنظر من رضا عطاران در این فیلم جایگاه درستی داشت و تقریبا بهرین انتخاب بود

در کل این فیلم با بازیگران و بازی خوب، داستان قوی و همچنین تدوین و صداگذاری خوب یکی از بهترین فیلم های این مدت بود 

 امتیاز:

۱۰ / ۸ 

به بهانه ی اینکه سریال "چگونه با مادرتان آشنا شدم" به فصل آخر رسیده لازم دیدم که این مطلب رو هم بنویسم

سریال  "چگونه با مادرتان آشنا شدم" سریالی است که ابتدا سال 2030 را نشان می دهد جایی که تد موزبی برا پسر و دخترش تعریف می کند که چگونه با مادرشان آشنا شده است.

این خاطرات بر می گردد به سال های آتی که ما در آن هستیم (هر سالی که سریال پخش می شود خاطرات همان سال است) 

تد موزبی به همراه دوستانش مارشال اریکسون و لیلی آلدرین، و همینطور بارنی استینسون و رابین شرباتسکی، اتفاقات جالب و طنزی را رقم می زنند که گاها اگر به آن خوب فکر کنید بخشی از این اتفاقات در زندگی خودتان هم افتاده است.

البته جدا از این پنج نفر افراد فرعی ای هم هستند که از جمله ی آنها که توجه شما را بسیار به خودش جلب می کند رانجیت است، او در فیلم یک هندی تبار است ولی این هندی بودن او کنایه ای است به ایرانی بودنش (البته گاها) حتی در سه یا چهار سکانس او به زبان پارسی صحبت میکند 

اصلیت این بازیگر ایرانی است اما در آمریکا زندگی می کند نام این بازیگر مارشال منش [marshall Manesh ] است می توانید بیوگرافی او را در اینجا بخوانید

در آخر اینکه سریال "چگونه با مادرتان آشنا شدم" یکی از بهترین سریال های طنز آمریکایی است، پس از دیدن این سریال، سریال های طنز دیگر مثل big bang theory و یا modern family برایتان مسخره به نظر می رسد

امتیاز:

10 / 10

داستان فیلم در مورد پلیسی است که 15 سال سابقه در پلیس بوستون دارد و در یک ماموریت دوستش به عمد او را می کشد تا بتواند طلاهایی که او از یک متهم گرفته و مخفی کرده را از او بگیرد، پس از مرگش او جایی بیدار می شود که به نام مخفف R.I.P.D (دپارتمان پلیس ارواح) شناخته می شود و تمامی پلیس های مرده را در آنجا جمع می کنند تا "ددو" ها را دستگیر کنند، "ددو"ها مردگانی هستند که به صورت غیر قانونی با شکل و قیافه قبلی شان وارد دنیا می شوند و کار این پلیس ها این است که آنها را به دنیای مردگان برگردانند اما ...

جلوه های بصری فیلم در نوع خودش خوب بود، سوژه ای تقریبا جدید در نظر گرفته شده بود و گاهی ته مایه های طنز نیز در فیلم گنجانده شده بود که گاهی نیاز نبود

در کل نمی توان گفت که این فیلم بد بود اما در مقایسه با نمراتی که فیلم های هم رده اش (پخش یا اکران تقریبا همزمان) داشتند بیشتر از نمره ی زیر را نمی توان به این فیلم داد 

امتیاز:

10 / 6

طنزهای آدام سندلر همیشه یکی از قطب های طنز سینمای جهان بوده است، البته همانطور که بسیاری از بازیگران و کارگردانان تابحال معترض شده اند شاید بدانید که مراسمی رسمی برای انتخاب فیلم طنز وجود ندارد

اما این ها را گفتیم که در مورد فیلم "Grown ups 2" صحبت کنیم

داستان اصلی فیلم در مورد همان شخصیت های قبلی است که حالا با زن و بچه هایشان به خوبی زندگی می کنند و تصمیم می گیرند دوباره به تفریحات قدیمی شان روی بیاورند و دست آخر هم یک جشن بزرگ برپا کنند که باعث اتفاقاتی می شود

اما مثل اینکه باید این حرف را بگویم که هرچیزی زیادش خوب نیست و این عبارت کاملا در مورد این فیلم صدق می کند هرچند در برخی از فیلم ها این موضوع صدق نمی کند

"بزرگسالان 2" را شاید بتوان فیلمی دانست که فقط ساخته شده و هدف خاصی نداشته، نکات بی مصرف و نابجا هم که در این فیلم بسیار گنجانده شده و از حدود یک ساعت و 35 دقیقه ی این فیلم شاید بتوان گفت حدود نیمی از این فیلم را نمی توان بعنوان عنوان دوم از فیلم Grown ups پذیرفت

در کل این فیلم لحظاتی که قرار بود طنز باشد بسیار قابل پیش بینی بود و این باعث می شد که طنز فیلم بسیار مسخره به نظر بیاید

امتیاز:

10 / 5

مردی از پولاد، ابتدا داستان پدر کال-ال (همان شخص سوپرمن) را بیان می کند که در زمان نابودی سیاره اش "کریپتونایت" تلاش می کند مسئولین سیاره را راضی کند تا اجازه انتقال مردم را به سیاره ای دیگر بدهد اما قانون گذاران به حرف های او توجهی ندارند، در مقابل "ژنرال زاد" هم مانند "جورج-ال" می داند که سیاره اش در حال نابودی است و می خواهد خودش و یارانش را نجات بدهد اما به فکر هیچ کس دیگری نیست، در حین نابودی سیاره جورج تصمیم می گیرد پسرش را که تنها بچه ی خودش است و همینطور تنها نوزاد در سیاره است که به طور ظبیعی بدنیا آمده را نجات دهد و به یک سیاره ی جوان بفرستد که او نژادش را ادامه دهد این سیاره جوان هم جایی نیست جز "زمین" ، در زمانی که نوزاد را در سفینه می گذارد شیئی را که احتمالا منبع حیات سیاره است (کلمه ی بهتری پیدا نکردم نمیدونم چجوری بگم شیئی است که روج هزاران کریپتونی در آن است) نیز به داخل سفینه می گذارد که به داخل روح و جسم "کال" تزریق می شود و قدرتی بسیار زیاد به او می دهد ژنرال زاد هم که برای بقای نسل خودش نیاز به آن جسم داشته تا قدرتی بی نهایت پیدا کند پس از پرواز آن سفینه از روی خشم پدر کال را می کشد و در دادگاه محکوم به حبس در توده ای یخی می شود که با نابود شدن سیاره او و گروهش از یخ ها به بیرون می آیند و برای پیدا کردن آن جسم و "کال" که حالا در زمین است و با نام "کلارک کنت" شناخته می شود تقلا می کند  و...

در مجموع فیلمی با دو ساعت و نیم ماجرا باید از جلوه های بصری خوبی برخوردار باشد که متاسفانه در برخی موارد "man of steel" اینگونه نبود، همچنین بسیاری از مواقع در صحنه هایی که قرار بوده مخاطب تحت تاثیر قرار بگیرد این اتفاق نمی افتاد

در کل این فیلم آنطور که باید نبود و ما با توجه به قانون هرچیز از همه جا و نقدونی که برای امتیاز دادن نمره های اعشار دار به کار نمی رود ما امتیاز زیر را برای این فیلم در نظر گرفته ایم

امتیاز:

10 / 6

گنج مظفر که داستانش ادامه ی داستان فیلم باغ مظفر است حدود دو سه هفته ای می شود که از شبکه ی خانگی در حال پخش است و بصورت منظم هر هفته دو قسمت منتشر می شود

دلیل این منظم بودن هم چیزی نیست جز اینکه این فیلم در سال 86 ساخته شده و آماده است

این مجموعه 12 قسمت دارد که در 6 مجموعه منتشر می شود، احتمالا این فیلم را مهران مدیری برای نوروز آماده کرده بوده که به دلایلی پخش نشده

گنج مظفر قسمت اول و دومش برای معرفی بازیگران و یادآوری فیلم است که بنظر تکراری می آمد اما از قسمت 2 به بعد همه چیز جدید است البته ناگفته نماند که گنج مظفر هم مانند باغ مظفر است و زیاد چنگی به دل نمی زد و در برخی موارد تبلیغات بر فیلم غلبه دارند

امتیاز هم بماند برای پایان مجموعه

داستان یک پسر و دختر جوان است که به دلایلی مجبور می شوند تظاهر کنند که می خواهند با هم ازدواج کنند

تکرار تکرار و باز هم تکرار

خط اول خلاصه داستان فیلم تو من است به کارگردانی محمد بانکی که تجربه ی خوبی در ساخت فیلم با ساخت دوخواهر برجای نگذاشته بود اینبار کاری بدتر در کارنامه ی خود ثبت کرد

فیلمی که ساخته می شود تا بفروشد، ساخته نمی شود تا دیده شود و مخاطب لذت ببرد بلکه ساخته می شود تا مشتری جذب کند

مشتری جمع کردن با حضور بازیگرانی که فقط معروفند ولی محبوب نیستند، این کاری است که در این فیلم و مشابهات آن انجام میشود

اما از این که بگذریم باید ایرادات کلی فیلم را اینگونه بیان کرد:

جذب مخاطب با بازیگران معروف

فیلنامه ای تکراری که از هم رده های خود مثل آخرین مجرد نیز پایین تر بود (از نظر فیلمنامه هم رده اند)

تدوین ضعیف به همراه موسیقی های بسیار زیاد در میان فیلم 

و...

خواستم فقط ایراد نگیرم از فیلم و مزایایی هم بگویم اما انگار چیزی که خود کارگردان یا نویسنده فکر می کردند نکته ی مثبت فیلم است نکته ای منفی بود خودش آنهم انتهای فیلم بود که کمی صحنه ی احساسی بود و .... که این خودش نکته ای منفی بود شاید، البته ایراد گرفتن به این بخش آخر فیلم کمی سختگیرانه است ولی فیلمی که اینگونه بود کاش پایان خوبی داشت که مخاطب حداقل د آخر شاکی نشود که چرا پولش را حروم کرده

در کل با توجه به توضیحات بالا شاید شما هم متوجه شده باشید که ما دل خوشی از این فیلم نداریم و نمیتوانیم امتیاز زیادی برای این فیلم به آن بدهیم

امتیاز:

10 / 2

فصل دوم سریال arrow هم شروع شده و تابحال یک قسمت ازش منتشر شده

توضیحات کلی درباره ی این سریال را در اینجا بخوانید

در قسمت اول فصل دوم تغییراتی دیده شد مبنی بر اینکه الیور کویین بخاطر اینکه نتوانسته بود دوستش تامی را از زلزله ساختگی مالکوم مرلین (پدر تامی) و مویرا کویین (مادر الیور کویین) که به منظور پاکسازی شهر از خلافکاران پایین شهری بود، نجات بدهد و خود را مقصر میدانست به همان جزیره ای که بازگشت که پنج سال در آن بود

زمانی که فلیسیتی و دیگ (کارمند شرکت کویین که از راز الیور خبر دارد و دیگ که ابتدا بادیگارد الیور بود اما بعد از فهمیدن راز او با او همکاری میکرد) به جزیره وارد میشوند تا بدنبال الیور بگردند چوبی عمود بر ساحل نشان داده می شود که سر یکی از شکنجه دهندگان الیور در این پنج سال که با ماسکی دو رنگ بود بر این چوب است و یک تیر در سرش فرو رفته است

الیور که به شهر استارلینگ سیتی باز می گردد متوجه تغییراتی می شود که از جمله آنان منتقم های پایین شهری هستند که عزیزان خود را در زلزله از دست داده اند و نقاب به صورت به سرمایه داران شهر حمله می کنند و با گفتن جمله ی معروف green arrow که ابتدا اسم فرد را صدا میزند و می گوید :"you faild this city" (تو شهر را نا امید کردی) و سپس او را می کشند.

و....

در همین یک قسمت افراد زیادی اضافه می شوند، جدا از نقاب داران یک زن هم با لباس مشکی و یک نقاب در پایین شهر به کمک مردم می آید که بسیار هم حرفه ای است، در داستان جزیره هم بخشی دیگر از زندگی الیور نشان داده می شود و...

در آخر این قسمت هم الیور می گوید که دیگر نمی خواهد با اسم شنل پئش شناخته شود و وقتی دیگ از او می پرسد می خواهی چه اسمی داشته باشی متاسفانه این قسمت به پایان می رسد که احتمالا او نام green arrow را برای خود انتخاب کند

اگر هنوز هم فصل دوم را ندیده اید پس شروع کنید چون اتفاقات جالبی در این فصل می افتد که طبق برخی اخبار قرار است یکی از شخصیت های کمیک که یکی از افراد green lantern  است در فیلم حضور یابد که این جنبه تخیلی فیلم را زیاد می کند 

باید صبر کنیم و ببینیم چه می شود

بالاخره ویلای من که چهارمین عنوان داستانی شبکه سینمای خانگی بود هم به اتمام رسید

با توجه به اینکه این چهارمین عنوان سریالی در شبکه سینمای خانگی بود اما پس از سریال ساخت ایران اولین سریالی بود که به پایان رسید، پیش از این مهران مدیری با قهوه تلخ اولین سریال شبکه سینمای خانگی ظاهر شده بود که متاسفانه قسمت های پایانی آن پخش نشد، پس از آن هم که محمدحسین لطیفی با قلب یخی وارد شبکه سینمای خانگی شد اما پس از چند قسمت متوقف شد و پس از چندی فصل دوم منتشر شد که آن هم نا تمام ماند، پس از آن محمدحسین لطیفی به سراغ ساخت ایران رفت که به خوبی پخش شد و اتمام یافت اما بعد از اینها سامان مقدم ساخت قسمت سوم قلب یخی را به عهده گرفت که هنوز هم تمام نشده و بسیار نا منظم منتشر می شد، تقریبا همزمان با قلب یخی 3 ، مهران مدیری تصمیم گرفت که تجربه ی تلخی که مردم نسبت به سریال های شبکه سینمای خانگی را دارند با ویلای من از ذهن مردم پاک کند که توانست و سریال ویلای من را در 40 قسمت منتشر کرد

درسته که ویلای من دومین سریال موفق شبکه خانگی بود اما آنطور که باید نبود، این سریال فیلمنامه ی قوی ای در حد کارهای قدیمی تر مهران مدیری نداشت و شده بود مانند بسیاری از سریال های تلویزیونی که اگر 30 قسمت باشند قسمت اول و دوم هیچ چیز معلوم نیست، تا قسمت هقت و هشتم خیلی چیزها معلوم می شود تا قسمت 29 کش دادن فیلم و داستان های بیهوده و در قسمت سی همه چیز به خوبی و خوشی تمام میشود

اما مثل همیشه انتخاب بازیگرها و بازی بازیگرها بخصوص سیامک انصاری در این فیلم هم عالی بود 

گنج مظفر سریال بعدی مهران مدیری است که بزودی پخش خواهد شد

همچنین طبق تاریخ اعلام شده از قبل 16 مهر باید منتظر سریال شاهگوش باشیم

امتیاز ویلای من:

10 / 7

فیلم چه خوبه که برگشتی تلفیقی بود از داستان هایی که مهم ترین آنها دوستی میان دکتر و مهندسی است که چهل سال است با هم دوست اند ولی سر موضوعی با هم به اختلاف می افتند و حتی در این اختلاف هدایایی که تابحال به هم داده اند را پس می گیرند و بعد از آن تصمیم می گیرند که در خانه ی همدیگر خرابکاری هایی بکنند این شوخی ها تا حد تماس گرفتن با کانتری هم هست....

در همین میان داستان دیگری نیز وجود دارد، داستان عشق مهندس و دکتر به دختری که دوست خاله ی دکتر است و متخصص سنگ درمانی است که این داستان هم جدا از جذابیتی که برای فیلم درست می کند به داستان قبلی هم به خوبی گره خورده

چه خوبه که برگشتی اثر داریوش مهرجویی، یکی از فیلم هایی است که امروزه مانند آنرا کمتر می توان پیدا کرد فیلمی آرام، بدون دردسر، بدون مرگ و میر و... که زمانیکه شما فیلم ر می بینید جدا از اینکه آرامشی دارید گاها لبخندی هم می زنید حتی با نشان دادن اختلافات این دو دوست آرامش شما بهم نمی ریزد

در کل از نکات مثبت این فیلم آرامشی بود که در کل فیلم برقرار بود، بازی رضا عطاران و استثناءاً بازی خوب حامد بهداد که فیلم را بسیار عالی جلوه میداد، داستان کلی هم خیلی تکراری نبود و حواشی آن بسیار عالی بود

امتیاز:

10 / 9

داستان در مورد زن و شوهری است که می خواهند به خارج کشور مهاجرت کنند، در این میان آنها دوستان قدیمی شان را پیدا می کنند که یکی از آنها به اصطلاح پارتی اش کلفت بوده تا بتواند آنها را از کشور خارج کند، ولی چون فقط زن را به دبی می فرستد تا کار ساختمانی مرد در ایران تمام شود و سپس او هم برود 

جدا از این در گوشه ای دیگر از داستان موضوع بازداشتی های سال 88 نشان داده می شود که همان مرد با بازداشت شدن خواهرش هرروز به زندان می رود و روزی در آنجا با نامزد قدیمی خودش آشنا می شود و...

در کل داستان به خاطر اینکه دو بخش اصلی داشت موضوع را از کلیشه ی داستان اول آزاد می کند و داستان به نظر تکراری نمی آید، همچنین این دو داستان به خوبی در هم پیوسته شده  که حاشیه هایی هم در کنار همین دو داستان هست

فیلم برداری این فیلم هم د برخی موارد بسیار خاص و جالب بود

علت نام گذاری این فیلم به "پل چوبی" این بود که محله ی قدیم شخصیت اصلی داستان (بهرام رادان) آنجا بوده که داستان هایی هم از آنجا دارند

در کل این فیلم با چند داستان به هم پیوسته بر روی پرده سینما اکران می شود و منتظر است مخاطبین بیشتری بازدید کنند با توجه به این که این فیلم در سال 88 آماده اکران بوده اما اکران نشده مردم بیشتر جذب این فیلم می شوند

استفاده از بازیگرهای خوبی همچون بهرام رادان، مهناز افشار و هدیه تهرانی و در کنار آنها مهران مدیری، برزو ارجمند و  صدای فرزاد حسنی (فقط پشت تلفن صداش میومد) در نقش های کمرنگ تر باعث می شود که علاوه بر بهتر شدن فیلم برای مخاطب  هم جذاب باشد

امتیاز:

10 / 8

حدود یک هفتست که انیمیشن the croods با نام غارنشینان در بازار ایران ارائه شده تصویری که در پایین می بینید تصویر پشت جلد این انیمیشن زیباست که دوبله ی اونهم عالی بود

اما نکته ی اصلی که در این پست میخواستم به اون اشاره کنم تصویر زیر بود که قسمت توضیحات پشت جلد انیمیشن غارنشینان هست، من نمیدونم واقعا نمیتونن برای قسمت توضیحات انیمیشن و نرم افزار  دو الگوی جدا در ساخت جلد به کار ببرند

همه ی فیلم ها نیاز به رده بندی سنی دارند، چه فیلم های ایرانی که قبل از اکران ارشاد می شوند و چه فیلم های خارجی که به صورت غیرمجاز وارد ایران می شوند و رده بندی سنی درستی ندارند.

بنده به شخصه این فیلم را به افراد زیر 14 سال پیشنهاد نمی کنم چون علاوه بر الفاظ رکیک مواردی در آن نشان داده شده که نباید نشان داده می شد

خلاصه داستانی از این فیلم نمی نویسم چون تعریف کنم تا آخرش معلوم میشه که چه خبره

مسعود ده نمکی پس از سه افتضاح سینمایی به نام اخراجی ها 1 و 2 و 3 و فیلم تلویزیونی دارا و ندار  که مبنای داستان همه یکی بود رسوایی را ساخت که واقعا رسوایی برای سینمای ایران بود و واقعا پارتی داشتن و پول داشتن  در ایران بیشتر کارایی داره تا داستان خوب یا خوش ساخت بودن فیلم

در کل نظری در مورد این فیلم ندارم فقط با دیدنش وقتمو هدر دادم 

امتیاز:

10 / 2

***حتما این متن را بخوانید***

به تازگی دوبلرهای عزیز ایرانی زحمت می کشند و قبل از اینکه حتی کیفیت خوب انیمیشن ها به بازار بیاید و حتی زیرنویسش هم بیاید آنرا دوبله کرده و با بدترین کیفیت تصویری و همچنین کیفیت بد دوبله به بازار ارائه می کنند در موردش توضیح خواهیم داد (البته شرکت های مختلف ناشر مسئول وکارگردان این کارند)

از پارسال تابستان شروع شد که انیمیشن هایی با کیفیت پرده ای را دوبله می کنند و به بازار می فرستند تا آنجایی که من فهمیدم دو انیمیشن تن تن و گربه چکمه پوش اولین های این نوع دوبله بودند که پارسال آمدند و سپس دوباره امسال که Epic 2013 و همچنین انیمیشن Monster Univercity را قبل از ارائه نسخه با کیفیت دوبله کردند، علاوه بر کیفیت بد دوبله و تصویر (در این مدل دوبله ها) مورد دیگری در monster univercity دیده شده که از این قرار است:

کیفیت تصویر CamRip یا همان پرده ای، دوبله های بد با صدایی نا مربوط به کارخانه هیولاها

بسته بندی این انیمیشن که چهار هفته در صدر پرفروش های جهان بوده است به شکل افتضاحی بوده: 
این انیمیشن جعبه نداشت و بسته بندی با بسته های پلاستیکی که در آن مقوایی با تصویر این انیمیشن بود ارائه شده بود
روی دی وی دی تصویر نرم افزار Adobe Premier CC می باشد، جالب است محتوای این DVD را ببینید:

پوشه ای با نام Adobe Premier CC که داخلش همین برنامه هست و پوشه ای دیگر به نام Movir که انیمیشن در آن قرار دارد

فکر میکنم شرکت این نرم فزار را رایت زده و پس از اینکه دیده فروش آنچنان که باید نبوده یا ارجاع داده شده تصمیم میگیرد برای صرفه جویی هم که شده در همین دی وی دی ها انیمیشن جدید الارائه توسط این شرکت را رایت کرده و ارائه کتد تا بلکه فروشش جبران شود

به جای پوستر هم برگه ای A4 به مغازه داران می دهند که رویش نوشته شده: دانشگاه هیولاها رسید

من دیگه حرفی ندارم فقط میگم این راه پول درآوردن درست نیست، لطفا هرکس این متن رو میخونه، یا همین متن رو یا مفهومی از این متن رو به  اشتراک بذاره تا به گوش یک نفر که می تواند کاری کند برسد.

با تشکر از حوصله ای که به خرج دادید، پیگیر این موضوع هستم

علی سمیعی زفرقندی - لیموترش - هرچیز از همه جا

داستان دختری است که به طرز عجیبی وقتی دنبال سگش می گردد کوچک می شود و وارد دنیای آدم کوچولوها می شود، تاا قبل از اینکه این دختر به این شکل دربیاید به تحقیقات پدرش که در مورد آدم کوچولوها بوده اهمیتی نمی داده اما پس از آن به تحقیقات پدرش ایمان میاورد

جدا از این داستانی هم هست که در میان آدم کوچولوها اتفاق می افتد و آن هم انتخاب جایگزین ملکه برای "لیفمن" هاست که هر صد سال یکبار اتفاق می افتد اما "بوگان" ها نمی خواهند این اتفاق بیافتد تا تاریکی بر جنگل چیره شود و درختان و آبادی از بین برود و...

هردو داستانی که در بالا نوشته شده بسیار کلیشه ای و تکراری بودند اما برخی از وقایع آنرا جذابتر می کنند اما بازهم آنقدر که باید سرگرم کننده نبود

امتیاز:

10 / 6

تمام داستان اینکه معلولین ذهنی هم می توانند زندگی داشته باشند و گاهی بهتر از انسان های سالم هستند

داستان در مورد مرد و زنی است که معلولیت ذهنی دارند و یک بچه هم دارند که از اینکه پدر و مادرش معلول هستند خجالت می کشد و نمی خواهد که پدر و مادرش در جاهای عمومی با او باشند، حتی زمانی که مدرسه به او نامه دعوت اولیا می دهد او نمی خواهد که مدرش نامه را ببیند.

داستان در ابتدا روزمرگی های زندگیشان را نشان می دهد که هرروز کتلت می خورند، صبح به صبح هردو با مینی بوس شرکت به سرکارشان می روند و پسر خودش به مدرسه می رود و این زندگی ساده و روزمره شان بنابر اتفاقاتی به هم می ریزد 

در کل داستان خیلی هم جدید نبود اما حاشیه های داستان جذابیتی به فیلم می داد که مخاطب را جذب می کرد

امتیاز:

10 / 9 

داستان اصلی این فیلم درباره ی پسری است که انقدر بازی های رایانه ای کرده است، عکس العمل های غیرعادی دارد و دچار توهمی شده است که روباتی با یک اسلحه همیشه مراقب اوست، پدر او که از نظر خودش با خرید بازی های رایانه ای  بهترین شرایط تفریح را برای پسرش فراهم آورده یک بنگاه دارد و همیشه سرش در کار خودش است و به اینکه پسرش رفتارهای غیرعادی دارد دقتی نمی کند

مادر این پسر طراح صحنه ی فیلمی است که کارگردانش هرروز در مورد فیلمش تصمیم خاصی می گیرد و بازیگری که برایش بازی می کند از نظر او خوب نیست و این بخشی دیگر از داستان فیلم است که چندی بعد هر دو داستان توسط کسی که سی دی فروش است و بازی های رایانه ای می فروشد و عاشق بازیگری است به هم گره می خورد و در اصل یکی از عواملی که باعث شده آن پسر به این وضع بیافتد باعث می شود که پسر از این توهم بیرون بیاید

این فیلم بیشتر شبیه پیام بازرگانی هایی بود که پند اخلاقی می دهند، جدا از اینکه می خواست نشان بدهد خشونت زیاد در بازی های کامپیوتری برای بچه ها بد است و خیلی هم مسخره این پیام را رسانده بود، در بخشی دیگر هم می خواست نشان بدهد که ماهواره و تبلیغ هایش دروغ است که این بخش را هم خیلی کلیشه ای و قابل حدس نشان داده بود

یکی از بهترین قسمت های فیلم تیتراژ فیلم بود که بسیار زیبا با الگوبراری از بازی Black ops 1 ساخته شده بود 

تنها قسمت ساخت فیلم بود که داستان را از یکنواختی در می آورد مخصوصا آخرین بخش فیلم که اکران فیلم آن کارگردان را نشان می داد که بسیار پر طرفدار بوده

تدوین هم آنچنان که باید راضی کننده نبود، یعنی توقع داشتم وقتی فیلمی می بینم که جلوه های ویژه در آن بکار رفته است تدوینش هم عالی باشد یا حداقل خوب باشد که متاسفانه نبود

امتیاز

10 / 3 

داستان این انیمیشن از آن جایی شروع می شود که انسان ها میخواهند زادگاه حیوانات جنگل را از بین ببرند و جای درختان ساختمان بسازند.اما حیوانات از این بابت ناراحتند.

روز اولی که انسان ها دارند درختان را قطع می کنند با یک پلنگ مواجه می شوند وآن پلنگ که داشت پسرش را فراری میداد را شکار می کنند.

پسرآن پلنگی که کشته شده با دوستان خود میروند تا انسان ها را منصرف کنند اما مشکلشان این است که زبان انسان ها را بلد نیستنند ، یکی از اعضای اون جنگل یک طوطی را میشناسد که زبان انسان ها را بلد است، بنابراین آنها میروند و آن طوطی را از انسان ها می دزدند.

میمون یکی ازاعضای گروه با حرف زدن مخالف است و میگوید فقط جنگ.به همین علت در راهی که آنها به سمت دهلی میروند تا به مجمع جهانی انسانها برسند، میمون بارها سعی میکند طوطی را به قتل برساند که هربار بصورتی موفق نمیشود، طوطی هم از این بازی کنار نمی کشد و تظاهر میکند که صدایش را از دست داده.

میمون که از کرده خود بسیار پشیمان است هرکاری می کند که صدای طوطی برگردد و طوطی هم از محبت های او سوء استفاده می کند و...

در کل این انیمیشن داستان جدیدی نداشت از این نوع داستان بارها داشتیم و حتی داستان هایی که میان داستان اصلی هم اتفاق می افتاد جالب و جدید نبود

امتیاز انیمیشن: 

۱۰ / ۳

درسته این انیمیشن ساختش از سال 2001 تا 2006 بوده اما جدیدا در سایت های ایرانی به همراه زیرنویس گذاشته میشه

این انیمیشن که داستان چالش ها و درگیری های لیگ عدالت جویان با کسانی که قصد تخریب دنیا، دزدی یا هر خلاف دیگری را دارند، نشان می دهد  

(در بخش اول توضیحاتی در مورد افراد لیگ عدالتجویان داده می شود و در بخش های بعدی در مورد دشمنانشان بیشتر توضیح میدهیم)

دانلود فصل اول

دانلود فصل دوم

لیگ عدالتجویان در این انیمیشن شامل افراد زیر است (شامل توضیحات درمورد هرنفر):

بقیه در ادامه مطلب...

داستان فیلم در یکی از روستاهای شمال کشور اتفاق می افتد

آقا موسی که الان 73 سالش شدهه و به خاطر گناهان گذشته اش هرشب خواب مرگ می بیند و زمانی که بیدارش می کنند می پرسد که مرده است یا زنده؟؟

در این روستا رسم بوده است که شب عاشورا اسبی سفید را (که یکی از آنها را آقا موسی دارد که اسمش زیباست) که آنرا ذوالجناح می نامند میاورند و دور مسجد می چرخانند و مردم نذوراتشان را زیر پای این اسب می ریزند و این پولها را خرج ساخت مدرسه و مسجد کردند.

آقا موسی هم که سالها توبه کرده و حالا آخرای عمرش هست می گوید که یرای بخشیدن گناهانش باید ذوالجناح را دور مسجد بگرداند ولی مردم آبادی قبول نمی کنند (به خاطر کارهایی که قبلا کرده) اما آقا موسی دست بر نمی دارد....

تا قبل از اینکه فیلم را ببینید و نامش را شنیده باشید به هیچ عنوان نمی تونید حدس بزنید که زیبا اسم اسب آقا موسی است.

در کل داستان کلی خیلی جدید نبود اما شاخ و برگ هایی که به داستان داده شده بود اونرو جدید می کرد و از این مورد نمیشه گذشت که بازی استادانه "پرویز پرستویی" و همچنین "شهاب حسینی" در این فیلم بی تاثیر نبود.

امتیاز:

(نسبت به فیلم های ایرانی)

10 / 7

فقط با اینا سالم می مونی: "تو غار بمونی ، همیشه ترس رو با خودت داشته باشی، طرف چیزهای جدید نری، این جزو قوانین ما کرودهاست"

croods در اصل نام خانواده ای غارنشین است که تشکیل میشه از: پدر خانواده، مادر، مادربزرگ (= مادر مادر) و دو دختر و یک پسر

داستان زمانی اتفاق می افتد که قاره ها در حال جدا شدن از یکدیگر هستند و خانواده ی croods هم طی این اتفاقات غارشان خراب میشود، قبل از آن هم دختر بزرگ خانواده با پسری از قبیله دیگر آشنا می شود که افکارش با پدر خانواده croods تفاوت دارد و می گوید که هیچوقت نترس، در غار نمون، و چیزهای جدید رو بدست بیار، که پس از چندی کل خانواده بجز پدر خانواده با فکار آن پسر موافقت می کنند و با آن پسر به جاهای دیگر میروند تا جایی برای زندگی پیدا کنند، پدر خانواده هم به ناچار با آنها می رود ولی در راه مشکلاتی پیش می آید که باعث تغییر چیزهایی میشود

در یک جمع بندی کلی باید گفت که داستان این انیمیشن خیلی هم جدید نبود و ما تفاوت میان افکار را در انیمیشن های دیگری نظیر "عصر یخبندان" هم دیده ایم که اتفاقا داستان "عصر یخبندان 4" هم جدا شدن قاره های از یکدیگر بود، ولی اتفاقاتی که در این انیمیشن رخ می داد آنرا انیمیشنی متفاوت کرده بود که شاید فقط کسی که میخواهد ایراد بگیرد بگوید داستانش تکراری بود.

امتیاز

(نسبت به انیمیشن های خارجی سنجیده می شود)

10 / 8

داستان فیلم درمورد خانواده ای هست که مرد خانواده سیستم های امنیتی میفروشه و خودش هم میدونه که این سیستم امنیتی آنقدر که باید قوی نیست ولی این سیستم را روی خانه خودش هم پیاده می کند

در این فیلم در آمریکا روزیست که به نام "روز پاکسازی"  (purge) شناخته میشود و از 7 شب تا 7 صیح روز بعد همه نوع جرمی آزاد است و این منجر به قتل های بسیاری در آنروز میشود

در همانروز مردی وارد خانه ی این خانواده میشود و از آنها میخواهد که به او در برابر قاتلان پناه بدهند و در طرف مقابل قتلان به این خانواده مدت کمی فرصت میدهند تا آن مرد را زنده تحویل دهند اما پسر خانواده که آن مرد وارد خانه کرده مانع از تحویل مرد به قاتلان میشوند و پس از چندی کل خانواده موافقت می کنند و...

در کل این فیلم داستان منحصربفردی داشت که همین موضوع باعث جذب مخاطب میشد

امتیاز:

10 / 7

داستان فیلم درمورد زن و شوهر ثروتمندی است که به خاطر مشکلاتی که زن دارد بچه دار نمی شوند و در این میان خدمتکارشان بچه دار می شود و آنها تصمیم می گیرند که بچه را به فرزندی خودشون قبول کنند و به خدمتکار پولی بدهند تا با شوهرش در جایی دیگر زندگی کنند، اما پس از حدود سه سال که پول های خدمتکار تمام می شود تصمیم به پس گرفتن بچه می کند و..

یکی از اشکالات عمده این فیلم انتخاب بازیگر بسیار ضعیف بود که تاکید من بر انتخاب بازیگر نقش خدمتکار هست که "زیبا بروفه" این نقش را ایفا می کرد

همچنین نقش های کامبیز دیرباز و  خاطره مهربان (که کلا انتخابش در هر نقشی اشتباهه) که هیچکدوم نمیتونستند اونجور که باید نقش رو ایفا کنند، انگار گاهی وقتها بازیگرها روبروی هم خجالت می کشیدند حرف بزنند!!

گاهی هم در میان فیلم بخش هایی گنجانده می شد که برا مخاطب استراحتی باشد از آنهمه حرف، مثلا خرید کردن یا بازی کردن با بچه که همراه آهنگ بود ولی بیش از حد معمول بود

در کل داستان فیلم تکراری بود، انتخاب بازیگر بسیار ضعیف بود

شاید الان خیلی ها با خوندن این نقد بگن که چرا به فیلم های ایرانی اینقدر ایراد میگیری اما به فیلم های خارجی نه و فقط از اونها تعریف می کنی؟

یکی از این دلایل اینه که ایراد گرفتن به فیلم های ایرانی باعث میشه که شاید یه روزی یک نویسنده یا کارگردان اونو بخونه و ایراداتی که بر این فیلم ها گرفته شده رو در فیلم خودش برطرف کنه اما احتمال این در فیلم های خارجی بسیار کمه.

امتیاز:

10 / 4

اینبار داستان در مورد زندگی فلش و دشمنانش هست که یکی از اونها تمام ویژگی های خود اونرو داره 

یکی از قدرت های فلش این است که میتونه در زمان سفر کنه پس در نتیجه دشمن اصلیش هم این خاصیت رو داره داستان اصلی هم بر سر این موضوع هست که "تان" در زمان سفر می کنه و زندگی قهرمانان رو تغییر میده و تنها کسی که همه چیز یادشه فلش هستش.

دنیا توسط ابر قهرمانان در حال نابود شدنه و دو طرف اصلی این جنگ "wonder woman"(که ملکه ی آمازون هست) و "aqua man" (که پادشاه آتلانتیس هست و قصد جنگ با سطح زمینی ها رو داره) هستند که بر اساس تغییر در تاریخی که توسط تان انجام شده هیچکدوم از ابر قهرمانان اون کسی که باید باشند نیستند

و...

در کل داستان این انیمیشن در ابتدا کمی گنگ بود ولی سریعا داستان قابل فهم میشه و بسیار جالب میشه

امتیاز (نسبت به انیمیشن های هم نوع سنجیده می شود)

10 / 6

داستان فیلم از این قراره که یک مردی بنا بر موضوعی ۲۰ ساله پیش زمین‌های مردم آبادی رو خراب می‌کنه و میره

حالا پس از ۲۰ سال که خودش فکر می‌کنه زمان مرگش رسیده میاد به آبادی و می‌خواد از مردم حلالیت بطلبه ( در اون آبادی مرسوم بود که میگفتن اگه ۴۰ نفر روی کفن مرده رو امضا کنه و شهادت بده اون مرد خوبی بوده اون مرده بخشیده می‌شه)

یکی‌ از چالش‌های اصلی‌ فیلم اینه که خیلی‌ از مردم به خاطره موضوع ۲۰ ساله پیش اونو نمی بخشن و یا شرطی میذارن که این شرط داستان اصلی‌ فیلم هست.

در کل این فیلم فقط با جمع کردن دو بازیگر محبوب مردم که در حوزه ی طنز معروف هستند قصد جمع کردن بیننده را داشت
علاوه بر اون نه پوستر و نه تصاویر جلد دی وی دی، هیچکدام مجذوب کننده نبودند.

امتیاز نقدونی (بخش نقد هرچیز از همه جا)

۱۰ / ۳

توجه: دوستانی که می خواهند فیلم را ببینند در پایین داستان فیلم بطور خلاصه نوشته شده و اگر فکر می کنید با خوندن متن زیر نگاهتان به فیلم تغییر می کند آنرا نخوانید.

داستان این فیلم داستان یک زن و شوهر هست که در موسسه فرهنگی که خودشون دارند مجله ی سینمایی چاپ می کنند که پس از مدتی ورشکسته می شوند، داستانی که در این میان پیش می آید این است که خانمی از سوئیس با آنها تماس می گیرد و می گوید از طرف شرکتی که در آن کار می کند برای موسسه ی این زن و شوهر یک کمک 500 هزار یورویی در نظر گرفته شده و برای این که این کمک را دریافت کنند باید به ترکیه بروند و...

در این فیلم می شد به وضوح ایراداتی را دید که یکی از آنها تصویری که مشاهده می کنید بود.

آخه ما نخوردیم نون گندم ولی دیدیم تو دست مردم،  جان من اگه آیفون وقتی زنگ می خورد اینجوری اسم طرفو نشون می داد باید اسم گوشیو میذاشت 1100 touch آخه .... 

بعضی از قسمت ها فحش می دادن که این بخش ها در سینما پخش می شوند اما وقتی به صورت dvd برای فروش میان در اون لحظه صدا قطع می شه ،   یعنی واقعا نمی شد این حرفارو تو فیلم نزد؟؟؟؟؟؟؟

امتیاز کل فیلم (نسبت به فیلم های ایرانی سنجیده میشوند)

10 / 4

داستان فیلم راجع به گروهی به نام G.i.joe هستش که برای دولت آمریکا کار می کنند و مستقیما از رئیس جمهور دستور عملیات مختلف را دریافت میکنند اما پس از مدتی رئیس جمهور تصمیم به نابودی این گروه می کند و آنها را به شرق آسیا می فرستد و به آنها حمله ی مهیبی می کند اما سه نفر از آنها فرار می کنند ....

بقیشو نمیگم که خودتون ببینید بعدا مارو فحش ندید که چرا تعریف کردی بی مزه شد..

صحنه های اکشن فیلم بسیار عالی بود و فیلم به طوری به همراه داستان خوبش ساخته شده که شما را هم وارد فیلم می کند و بعضی وقتها شما دلتان می خواهد که به آنها خبر بدهید که فلان کس می خواهد به شما حمله کند و کمکشان کنید و در پایان زمان پیروزی گروه G.i.joe شما هم احساس غرور و سربلندی می کنید

در این چند سال اخیر هر فیلمی که ساخته می شود مواردی دارد که اگر آن فیلم دوبله شود و بخواهد وارد بازار ایران شود الزاما آن بخش ها باید حذف شوند (مسلما خودتون می دونید چیو میگم دیگه از کوچیکترینش تا بدترینش) ما از این پس در نقدها به این بخش هم امتیاز می دهیم و هرچه امتیاز کمتر باشد یعنی از این موارد در فیلم بیشتر بوده است

و اما امتیاز دهی:

تاثیرگذاری فیلم: 9 / 10
داستان: 8 / 10
صحنه های اکشن: 10 / 10
موارد سانسوری: 98 / 100 

 امتیاز کل (بدون در نظر گرفتن میانگین نمرات بالا)

10 / 9

معرفی سریال arrow

این سریال که محصول سال 2012 ایالت متحده ی آمریکا میباشد سریالی است که با الگوبرداری از یک داستان کمیک قدیمی به نام Green arrow ساخته شده است
این داستان کمیک توسط مورت ویسینگر و جورج پپ در نوامبر سال 1941 برای اولین بار معرفی شد.
نام اصلی این شخصیت افسانه ای که در کمیک پیکان سبز وجود دارد الیور کویین است، وی مانند رابین هود لباس می پوشد و کمان دارد و برای گرفتن حق مردم و گاهی خودش از ثروتمندان می دزدد و آنها را می کشد، و مانند قهرمانان دیگر نمی خواهد شناخته شود، او تیرهای مختلفی هم دارد که از جمله ی آنها تیرهای چسبی، تیرهای توری، تیرهای انفجاری، تیرهای بمب ساعتی، تیرهای آتش‌خاموش کن و حتی تیرهای کریپتونیک است،

سریال پیکان (Arrow) هم دارای شخصیتی است که نامش الیور کویین است، او در سال 2007 در قایق تفریحی اش بوده که ظاهرا طوفانی صورت می گیرد و کشتی شروع به غرق شدن می کند، در آن کشتی علاوه بر خود الیور مهمترین فردی که وجود داشته پدر او بوده، پدر الیور که اسمش دیوید است یکی از ثروتمندان بزرگ شهر بوده، زمانی که او در قایق نجات همراه پسرش نشسته بوده دفترچه ای به او می دهد و می گوید که او ثروت پاکی ندارد و این ثروت با عذاب دادن خیلی از مردم به دست آمده، او باید از اسم هایی که در این دفترچه نوشته شده انتقام بگیرد و یا از آنها درخواست کند پولی را که از مردم معمولی دزدیده است را پس دهد. بعد از گفتن تمام اینها پدرش خودش و فرد دیگری که در قایق نجات بوده را می کشد تا پسرش بتواند با استفاده از غذاهای بیشتر، بیشتر زنده بماند.

الیور پس از چندی وارد جزیره ای می شود که اتفاقاتی که در این حین می افتد را بطور پراکنده در بخش های مختلف نشان می دهد، او پس از پنج سال به کمک یک قایق که در حال عبور از کنار آن جزیره بوده به شهر خود باز می گردد، او زمانی که در جزیره بوده مهارتهایی چون تیراندازی و شمشیرزنی را بطور کامل یاد گرفته و حالا آماده است تا در شهر شروع به انتقام گیری کند ام او با همان شخصیت خود یعنی الیور کویین سرشناس نمی تواند این کار را انجام دهد پس خود را به شکل شخصیت کمیک "پیکان سبز" در می آورد و با تیر و کمان و شمشیر می جنگد...

اطلاعات دیگر در مورد فیلم پیکان (Arrow)

ظهور نگهبانان - نگهبان قصه ها (Rise of guardian)

باز هم دوبله ی انیمیشن دیگری که دید ما را نسبت به همه چیز تغییر می دهد در بازار منتشر شد

اینبار این انیمیشن قصد دارد دید ما را نسبت به نیروهای نگهبان که شاید داستان آنهارا باره شنیده باشیم که از جمله ی آنان سانتا یا همان بابانوئل است که برگزار کننده ی جشن زمستانه است و یا پری هایی که دندان های شیری ای که بچه ها زیر متکایشان می گذارند را بر می دارد و بجای آن سکه ای می گذارد
این دو که گفته شد را داشته باشید حالا بریم سراغ بعدی ها که یکیشون خرگوش بهاره است که تخم مرغ های رنگی در گوشه گوشه ی شهر پنهان می کند تا بچه ها در جشن بهاره آنرا پیدا کنند
دیگری مسئول خواب های خوب است که برای بچه ها خواب های رویایی را می سازد
اما در این میان مشکلی وجود دارد و آن تاری است (در دوبله ی فارسی با این نام شناخته میشه) او تاریکی را دوست دارد و می خواهد که ترس را در وجود همه احساس کند
ولی او نمی داند که علاوه بر آن چهار نگهبان یک نگهبان جدید به دشمنان او اضافه شده است که او مسئول برف است

داستان کلی این انیمیشن قصد دارد به ما بفهماند با باور داشتن و خواستن می توان هرکاری را انجام داد و بر هر نیرویی غلبه کرد

شاید انیمیشن آرتور و عیدی ها را شما خیلی وقت پیش دیده باشید (منم دیدم زیرنویسشو) اما زمان زیادی نیست که نسخه ی دوبله شده این انیمیشن به بازار آمده است 

دوبله از شرکت glory entertaiment میباشد که توسط ناشران مختلفی منتشر شده 

داستان از این قراره که آرتور پسر بابابرفی کنونی است و جوانی شاد است (که کودک درونش بسیار فعاله و همین اونرو به یک شخصیت نیمه طنز تبدیل می کنه) او به نامه هایی که بچه ها برای بابابرفی در نزدیکی جشن کریسمس می فرستند پاسخ می دهد و درخواست بچه ها را ثبت می کند

سیستم پخش هدیه ها بسیار پیشرفته است و با یک سفینه بزرگ که استتار قوی داره انجام میشه، حدود یک میلیارد هدیه بین کل بچه های جهان پخش می شود اما .....

ماجرا از آنجایی شروع می شود که یکی از بچه ها جا می ماند و آرتور به همراه پدربزرگش که از بابابرفی بودن بازنشست شده بود تصمیم به رساندن این هدیه تا قبل از طلوع خورشید هستند و....

شاید هریک از شما ماپت ها را به عنوان یک فیلم قدیمی تر دیده باشید و زمانیکه سال ۲۰۱۱ فیلم جدید ماپت ها عرضه شد به دنبالش نرفته باشید،
شاید هم برخی از شما ماپت های ۲۰۱۱ را دیده باشید و بگویید چرا الان من این مطلب را می نویسم
در جواب باید بگویم که بخاطر اینکه به تازگی دوبله ی این انیمیشن وارد بازار شده و من ترجیح دادم این فیلم رو بصورت دوبله فارسی ببینم ....

ماپت های 2011 داستان یک گروه پرجمعیت نمایش را نشان می دهد که پس از سال ها باز هم به فکر می افتند که نمایشی جدید داشته باشند تا بتوانند 10 میلیون دلار فراهم کنند و استودیوی اجرای خود از دست یک مرد که می خواهد برای استخراج نفت از زیر آن استودیو آنجارا خراب کند نجات دهند...
در این قسمت فیلم می توانید قدیمی بودن ماپت ها را بفهمید و خود داستان هم چندین بار بر آن تاکید می کند برای مثال زمانیکه اجرایشان کمی طرفدار پیدا می کند و بعضی از آدم های معروف به نمایش می آیند یکی از آنها selena Gomez هست که می گوید "من نمیدونم شما کی هستید فقط مدیر برنامه هام گفته بیام اینجا" ، و این نشان از قدیمی بودن دست کم بیش از ده سال است،

در کل فیلم خوب بود اما در قسمت هایی که قرار بود احساسات بیننده برانگخته شود هیچ حسی به بیننده منتقل نمی شد

در این انیمیشن به تمامی موضوعات از زاویه ای دیگر دیده شده است برای مثال گریچ ها یا همان عمل پیکسلی شدن در بازی های قدیمی تر به عنوان دختری ساخته شده است که بسیار حراف و پرشور است.

کاراکتر اصلی این انیمیشن رالف ویرانگر است که عضوی از بازی فیلیکس تعمیرکار است و نقش منفی بازی است، او در سالگرد ۳۰ سالگی بازی اش تصمیم می گیرد که دیگر نقش منفی نباشد و آدم خوبی باشد و حتی برای یکبار هم که شده یک مدال داشته باشد (مدال هایی که در آخر بازی به عنوان برنده شدن بازی به آواتار بازی داده می شود) و با اینکارش با کاراکتر بازی های دیگر آشنا می شود و خرابکاریهایی به بار می آورد

کاراکترهای بازی های دیگر نیز در این انیمیشن هستند که از جمله آنها دشمنان پکمن، زانگیف و زامبی می باشد

وجود چند موضوع جالب که همه ی آنها با هم گره خورده اند به این انیمیشن جذابیت چندین برابر داده است یا جدا از این، یکی دیگر از خاصیت های این انیمیشن به خاطر آوردن خاطره هایی از بازی های قدیمی است که جذابیتش را چندین برابر می کند

البته لازم است که خودتان این انیمیشن بسیار زیبا را ببینید
امیدوارم هرچه سریعتر این انیمیشن دوبله هم بشه

نام انیمیشن: ParaNorman – پارا نورمن

ژانر: انیمیشن ، اکشن ، ماجراجویی

سال انتشار: ۲۰۱۲

مدت زمان: ۸۲ دقیقه

زبان : انگلیسی

داستان پسری است به نام نورمن که می تواند روح ها را ببیند، اما به هرکس که میگوید هیچکس باورش نمیشود و اورا دیوانه خطاب میکند

او یک  دایی دارد که مانند خودش است و همه او را دیوانه می دانند و تردش کرده اند.

ماجراها از آنجایی شروع می شود که داییِ نورمن پیش  او می آید و به او می گوید که باید سر قبر جادوگر برود و این کتاب را بخواند تا جادوگر خوابش ببرد وگرنه مرده های متحرک (زامبی ها) در تمام شهر راه می افتند.

جادوگر دخترکی است که چدین سال پیش به جرم جادوگری به مجازات محکوم می شود و او پس از شنیدن حکم تمامی اهالی دادگاه از جمله قاضی و شاهدین را طلسم می کندتا هر سال از قبرهایشان بیرون بیایند، با خواندن آن کتاب بر قبر جادوگر ، دخترک دوباره به خواب می رود و طلسم تا سال بعد از کار می افتد.

نورمن برای اینکه بتواند از پس این وظیفه بر بیاید مشکلاتی را پیش رو دارد که اولین آنها قبر جادوگر است.

در آخر هم نورمن می تواند سالی متفاوت را برای اهالی رقم بزند...

بهتر است خودتان این انیمیشن را با زیر نویس فارسی دانلود کنید و ببینید (هنوز دوبله نشده است)

رفتن به صفحه دانلود

نام انیمیشن: Frankenweenie

ژانر: انیمیشن ، اکشن ، ماجراجویی

سال انتشار: ۲۰۱۲

مدت زمان: ۸۶ دقیقه

این انیمیشن تماما سیاه و سفید است

داستان پسری (ویکتور) است که نابغه علوم است و سگی با وفا به نام اسپارکی دارد، او تقریبا هیچ دوستی بجز اسپارکی ندارد و همیشه در طبقه ی بالای خانه شات تشسته و مشغول آزمایشات و درس خواندن است، یکروز که او به اصرار پدرش به بازی بیسبال می رود، وقتی به توپ ضربه میزند، توپ از زمین خارج میشود و سگش به دنبال توپ می رود که ماشین زیرش می کند و می میرد، پسر که خیلی سگش را دوست داشت، بعد از صحبت هایی که از معلم علومش در مورد تکان خوردن عضلات مرده بوسیله برق می شنود تصمیم میگیرد سگش را بوسیله صاعقه و اتصال برق به او زنده کند و آزمایشش جواب هم میدهد، بخاطر اینکه زنده شدن یک نفر برای مردم زیاد قابل درک نبود او سعی میکند سگش را پنهان کند اما با بازیگوشی های سگش یکی از هم کلاسی های ویکتور او را می بیند و دردسر هایی پیش می آید که بهتر است خودتان ببینید (البته تا همین جا هم نصف فیلم رفته )

پیشنهاد میکنم این انیمیشن زیبا را خودتان ببینید (دانلود از لینک زیر)

http://www.downloadha.com/1391/10/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%85%DB%8C%D8%B4%D9%86-%D9%81%D8%B1%D9%86%DA%A9%D9%86%D9%88%DB%8C%D9%86%DB%8C-frankenweenie-2012/

این قسمت از عصر یخبندان با نام "عصر یخبندن 4 - رانش قاره ها" منتشر شد که در زمانی اتفاق می افتد که قاره ها در حال تشکیل شدن هستند.

باز هم قصه با موجودی شبیه به سنجاب شروع میشود که در پی قرار دادن غذای خود در مکانی مناسب است که با وارد کردن بلوطش به زمین رانش و جابجایی قاره ها شروع میشود

بقیه در ادامه مطلب

در این پست نمیخوام فیلم بغض را نقد کنم

بلکه میخوام دیدگاه خودم را از این فیلم بگم

میدونید چرا نقدش نمیکنم؟؟؟؟؟؟؟

چون هر فیلمی که برنده ی یه جایزه ی خارجی بشه حتی اگه فیلم بدی باشه همه ازش دفاع میکنن نمونش فیلم جدایی نادر از سیمیین که فیلم خوبی بود اما شاید ز نظر برخی بد میامد و اگه این برخی نظرشان را بیان میکردند  مردم  بهشون میگفتن تو از هنر هیچی حالیت نیست و فلان

البته من از فیلم خوشم اوومد چندتا جمله ی کوتاه در موردش میگم که هم تعریف خوب هست هم تعریف بد و قبلش یک نکته

نکته! نقدهای منفی بیشتر اوقات روی ذهن شما تاثیر میذاره و اگه شما از فیلم خوشتون  هم طبق اون نقد دنبال یک ایراد از فیلم هستید

با این توضیحات اگر نقد منفی رو ذهنتون تاثیر میذاره  نخونید (نه این نقد رو بلکه هیچ نقدی رو نخونید)

موضوع فیلم:

داستان سه نفر میباشد که با سواستفاده از اسم گشت ارشاد دختر و پسرهای در پارک را می گیرند و هرچیز قیمتی یا پول که دارند از آنها می گیرند که این پول را هرکدام باید خرج بدیختی های خود کنند (یکی دادن مهریه، یکی خرید آمپول برای خودش که قیمت بالایی دارد و تهیه مواد برای پدرش، و یکی هم پرداخت قسط پول بهره ای که پدرش از یک نفر گرفته است)

در پشت جلد فیلم و مجوز فیلم هم جلوی موضوع نوشته :اجتماعی

من نمیدونم چرا همه از اون به عنوان یک فیلم طنز یاد می کنند

البته میشه گفت از 100 دقیقه 3-4 دقیقه اش طنز بود ولی بقیه فیلم به هیچ عنوان موضوعی طنز نداشت

فکر نکنم لازم باشه بگم ولی اگه توی یه همچین فیلمایی مثل گشت ارشاد و اخراجیها ئ قلاده های طلا و پایان نامه، کوچک ترین طنزی هم که باشه یا با توهین و تمسخر افراد دیگست یا از الفاظ رکیک استفاده میشه

واقعا که خدا لعنتشون که یه شبمو نخوابیدم اینو دیدم گفتم فیلمش طنزه شاد میشیم نصف شبی دیدیم نه بابا!